تقابل اخلاق و محیط زیست
تقابل اخلاق و محیط زیست
موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر_ دکتر میثم آرائی درونکلا مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر(IIKSS) و عضو هیات علمی دانشگاه پیامنور در بیست و هفتمین نشست پردیسان سازمان حفاظت محیط زیست که با همکاری موسسه بیبنالمللی مطالعات دریای خزر برگزار شده بود در رابطه با تقابل اخلاق و محیط زیست ایراد سخنرانی نمود.
دکتر آرائی درونکلا اظهار داشتند در تمامی بحثهای صورت گرفته نقش انسان به عنوان یک عامل پررنگ مطرح شده است. رابطه انسان و محیط زیست همواره به یک الزاماتی برای محیط زیست همراه است. اول اینکه بشر نمی تواند زنده نماند و به حیات خود ادامه ندهد و همچنین بشر نمی تواند در محیط زیست آلوده به دلایل روانی و بهداشتی زندگی کند ضمنا محیط زیست آلوده نه تنها آرامش و سلامت زیستی بشر را دستخوش تغییر می کند، بلکه به صورت جدی آن را به مخاطره می اندازند و طبیعتا این همان حق حیات است که ما در علم حقوق با آن سر و کار زیادی داریم. علاوه بر این محیط زیست ارتباط مستقیمی با امنیت انسان دارد و در بسیاری از کشورها مقولات محیط زیستی جزء مقولات امنیتی به حساب میآید ولیکن در ایران هنوز به این فاز نرسیدهایم. همچنین از این نکته غافل نمیشویم که محیط زیست اراده انسان را محدود می کند زیرا انسان موجودی است که به دنبال سعادت و کسب فضائل است و در کل میتوان اینگونه ابراز داشت انسان در ناخودآگاه به سوی خوبی ها تمایل دارد و از نقطه نظر فلسفی، انسان جهان را بی نظم می کند تا نظم زیستی خود را حفظ کند به همین دلیل انسان از هر پدیدهای برای کسب فضائل و کرامت استفاده می کند. در واقع چنین رویکرد منفعت طلبانه و الزامات اقتصادی باعث شده است انسان محیط زیست خود را به مخاطره بیاندازد.
مشارالیه افزود البته اشاره به این نکته ضروری به نظر میرسد، زیرا تا زمانی که دولتها به دنبال کسب درآمد هستند جامعه نیز همین مدل را دنبال خواهد کرد. انسان نیازمند کسب درآمد برای تامین معاش خود است به همین دلیل هزینهها را کم و سود را افزایش میدهد و در تحقق این امر از تکنولوژی بهره میبرد زیرا صنعت و تکنولوژی چرخه اقتصاد را بزرگتر و خلق سرمایه را آسانتر میکند و در کل میتوان گفت از دیدگاه انسان، فقر ریشه بسیاری از پلیدی هاست و این موضوع سبب شده است انسان تلاش خود برای ریشهکن کردن فقر را افزایش دهد.
مدیریت موسسه بینالمللی مطالعات دریای خزر ابراز داشت، انسان در امتداد خط مدرنیته به سمت آینده در حال حرکت است و ناچار به پیشرفت است و در مدرنیسم مدل توسعه بشر خطی است. یعنی یک نقطه آغاز دارد و باید به یک نقطه تکامل برسد. داشتن خانه چوبی، استفاده از دوچرخه، ورزش کردن و امثال آن ضد ارزش و زندگی پر زرق و برق در برج های بلند، اتومبیلهای گران قیمت، تجمل گرایی و امثال آن جزو ارزش ها می باشد و همین تغییر ارزشها و مدرنیسم منشاء تمام آلودگیهاست. اگر ما یک عکس سلفی از خودمان بگیریم و به چهره و لباس خود دقت کنیم میبینیم که هرچه در ماست و غیر از وجود ماست محیط زیست را آلوده کرده است. در واقع باید گفت مشکل اصلی خودمانیم، نه محصولات و یا مواد آلوده کننده!!! ما در آینده باید یک سطح از آلودگی را بدلیل نیازهای انسانی بپذیریم.
در پاسخ به مدرنیسم پست مدرنیسم به وجود آمده است که میخواهد ما به سنت بازگردیم زیرا بازگشت به سنت و یا حفظ ارزشهای سنتی یک روش فیلسوفانه حفظ محیط زیست است. از دیدگاه سنت، طبیعت حلقه زاینده و مادر قواعد حقوقی است. برهم خوردن توازن طبیعت و حیات مکانیکی بشر منجر به تغییر موازنه حیات سیاسی و حقوقی بشر می شود به همین دلیل باید به ارزشهای اصیل و سنتی احترام گذاشت. همچنین باید گفت هر فرهنگ و خورده فرهنگی حرفی برای گفتن دارد پس باید از ملتهای دیگر الگو گرفت. به طور مثال نمیتوانیم جلوی ساختن خانه را بگیریم اما میتوانیم روشهای جایگزینی برای آن داشته باشیم که کمترین صدمه را به محیط زیست بزند(بجای سیمان از چوب استفاده کنیم)
عضو هیات علمی دانشگاه پیامنور در ادامه به پدیدههای شوم حیات بشر که محیط زیست را به صورت سیستماتیک آلوده میکنند موردی اشاره نمود :
1- دولت-لوایاتان: به معنی واقعی کلمه نمیتوان بر روی دولت حساب ویژهای باز کرد. دولتهایی که به سختی بودجه خود را تامین میکنند توانایی مدیریت و حفظ اکو سیستم را ندارند. نقش دولتها باید جنبه حمایتی و حاکمیتی پیدا کند. اگر منطقی فکر کنیم دولتی که دلسوز محیط زیست باشد نمیتواند بر روی رای مردم حساب باز کند.
2- رفاه: به علت تکیه تمام پدیدههایی که رفاه را به دنبال دارند به مقولات اقتصادی، وضعیت به گونهای شده است که جز با آلودگی محیط زیست نمیتوان به رفاه بیشتر دست یافت.
3- پول: رسیدن به پول بیشتر نیازمند صرف کردن هزینه کمتر است. در چنین وضعیتی اهمیتی ندارد که چه بر سر دیگر موضوعات اجتماعی و محیط زیستی میآید.
4- صنعت: هرآنچه که صنعت تولید میکند حاصل دگرگون کردن محیط زیست است. صنعت باید به سمت سبز شدن به پیش برود.
5- تکنولوژی: با ظهور تکنولوژی تخریب محیط زیست افزایش دوچندان گرفت. قطعاً نمیدانیم برای تولید یک کیلو وات برقی که تکنولوژی استفاده میکند چقدر دی اکسید کربن به هوا تزریق می شود؟
در اصل همه موارد فوق با پدیداری دولت مدرن پدیدار شدند. آیا 2000 سال پیش نمیتوانستیم گوشی موبایل درست کنیم؟ پدیداری به نام دولت اقدام به سازماندهی دانش کرد و نتیجه آن شد که داریم می بینیم. خواستیم زودتر توسعه یابیم اما در عوض داریم زودتر از بین میرویم...
محیط زیستی که نتواند کرامت اخلاقی انسان و منافع اقتصادی او را تامین کند نمیتواند یک مقوله ارزشمند برای بشر باشد. انسان در عصر مدرنیسم بسیار محاسبه گر و عقل گرا شده است و از احساسات دوری می کند. باید میان حفظ اکو سیستم و نفع بخش خصوصی توازن برقرار کرد. به عنوان مثال چرا مردم مازندران درخت کاج نمیکارند؟ ولی درخت پرتقال میکارند؟ این یک الگو نیست؟
دریای خزر در حیات اقتصادی مردم حاشیه نشین خزر نقش ناچیزی دارد. در عوض تمام منابع درآمدی حاشیه نشینان از ساحل و دریا منجر به آلودگی دریا می شود. مانند توریسم، کارخانهها، افزایش پسابهای خانگی و صنعتی، کشاورزی پرمصرف و کم بازده.
ابتدا به ساکن باید فرهنگ سازی کرد که بعد از چند نسل باید منتظر نتایج آن بود. انسان تا از حفظ محیط زیست سود اقتصادی نبرد نمی توان توازنی میان ایندو برقرار کرد. زیرا نمی توان کشاورز گرسنه را قانع کرد که دست از کشاورزی پر مصرف و کم بازده بر دارد. همچنین باید میان حفط اکوسیستم و نفع بخش خصوصی توازن ایجاد کرد.
اما راه حل مشکل کجاست؟
اکولوژیکال اکونومیک (Ecological economics) : یعنی ما از بخش و پتانسیلهای اقتصادی استفاده بکنیم که نه تنها برای شما سود به ارمغان میآورد بلکه محیط زیست را هم حفظ کند. این روش یکی از مناسب ترین راههای اقتصاد الکولوژیکی است. زیرا بشر را وادار میکند بدون دخالت دولتها با شتاب بالایی به بازگشت محیط زیست به حالت نرمال کمک کنند. در این راه تمرکز بر سه مقوله طبیعت، عدالت و زمان نقش اساسی دارد و اقتصاد از محیط زیست پاک کسب درآمد می کند. همچنین استفاده از آنالیز و روش هایی که کمترین آسیب را به محیط زیست می رسانند مهم ارزیابی میگردد زیرا بنیان آزمایشات بر محور تحلیل آزمایشگاهی هر پدیدار اقتصادی و صنعتی میباشد و یکی از اهداف اصلی در زمینه علمی دست یابی به توسعه پایدار از طریق یافتن بهترین گزینه اقتصادی با کارکرد توسعه محیط زیست است.
در انتها باید گفت روشهای علمی برآمده از زمینههای علمی تضمین می کند که :
1- کشاورز گرسنه نداشته باشیم
2- کشاورز احساس کرامت داشته باشد
3- کشاورز آلوده کننده محیط زیست نداشته باشیم
دکتر آرائی درونکلا همچنین به تالاب حیدرکلای بابل اشاره نمودند که در حال از بین رفتن بود اما با سپردن آن به بخش خصوصی و الزام برای اداره کار نیز حفظ محیط زیست بود که در نهایت این تالاب احیا شد.
منبع: موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر
http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTY2MA